گزارش کارگاه تسهیلگری اجتماعی

طلوع رؤیاهای بی‌نشان

وقتی دعوت‌نامه‌ی نشست جدید کانون مهارت‌های تسهیلگری به دستم رسید، تعجب کردم. این بار کانون، علاوه بر راهبران مدرسه سیمرغ‌،‌‌ میزبان شخص دیگری هم بود. با خودم فکر کردم، حتما ارتباط ویژه‌ای میان اکبررجبی و “عنوان تسهیلگری اجتماعی” وجود دارد که به این نشست دعوت شده است. این روایت را برای باز کردن گره‌های همین ارتباط نوشتم.

چهارشنبه بیست و هفتم مهرماه‌،‌‌ ساعت ۴ بعد از ظهر‌،‌‌ جلسه با سلام و خوش آمدگویی نعیم تهرانی‌،‌‌ راهبر مدرسه سیمرغ‌،‌‌ شروع شد. بعد از تهرانی، آقایانِ ترقی‌جاه، اشتیاق و نیتی که برای این جلسه داشتند را ابراز کردند. علی ترقی‌جاه برای از نو دیدن و شنیدن به این جلسه آمده بود و می‌خواست بُعد جدیدی از تسهیلگری را بشناسد. حمید ترقی‌جاه به دیدن آیه‌ها و ذکرهای خداوند در وجود بعضی انسانها اشاره کرد و گفت مشتاق دریافت همه‌ی فوق‌العادگی‌هاییست که در این جلسه عنوان می‌شود. آقای تهرانی از حاضران خواست مصداق عینی و ملموسی که از یک تسهیلگر اجتماعی میشناسند را معرفی کنند. خودش به مردی اشاره کرد که به فردی میانسال برای عبور از خیابان کمک می‌کند. چند نفر با باز کردن صدا نظر خود را اعلام کردند و علی ترقی‌جاه در جمع بندی اضافه کرد: هر کس که جنسی از تغییر یا نوآوری در اجتماع ایجاد کند را تسهیلگر اجتماعی می‌داند ازجمله، آدمی که یک پل عابر پیاده را می‌سازد!!! در نگاه آقای ترقی‌جاه‌،‌‌ تسهیلگری اجتماعی تلاشی در پشت صحنه‌هاست. یعنی سازوکار و نوآوری را به وجود می‌آوری و خودت در رونمایی‌اش دیده نمی‌شوی.

آقای تهرانی قبل از خوش‌آمدگویی به اکبر رجبی یا به قولی عمو اکبر‌،‌‌ به مؤلفه‌های تعیین‌کننده در تسهیلگری اجتماعی اشاره کرد. یکی از این مؤلفه‌ها عدم بی‌تفاوتی است. تهرانی از عمو اکبر دعوت کرد کمی بیشتر از خودش بگوید.

رجبی از فوت پدرش در کودکی، نیمه رها کردن دانشگاه و تجربه اعتیاد در ۱۶ سالگی حرف زد، خودش می گفت از ۲۸ سالگی ترک کرده است و تا این لحظه دقیقا ۱۷سال و ۳ ماه و ۱۲ روز است که هیچ مخدری استفاده نکرده، حتی سیگار!!!

رؤیای عمو اکبر رساندن آدمهای دیگر به رؤیاهایشان است. برای همین‌،‌‌ سراغ کارتن‌خواب‌ها رفته است. ۱۵ سال است که هر سه‌شنبه برای کم کردن آسیب و رنج اجتماعی‌،‌‌ با ظرف‌های غذا سراغشان می‌رود. حمایت عمو اکبر از این افراد به تأمین غذا خلاصه نمی‌شود. تأسیس خیریه‌ی طلوع بی‌نشان‌ها اقدام دیگریست که او برای رسیدن به رؤیاهایش انجام داده است.

کار اصلی این خیریه‌،‌‌ جذب‌،‌‌ آموزش‌،‌‌ اشتغال، درمان و برگرداندن افراد آسیب‌پذیر به بستر جامعه است. عمو اکبر معتقد است همه‌ی آن ۴۲۷ نفری که در مراکز طلوع زندگی می‌کنند‌،‌‌ فرزندانش هستند. بچه‌هایی که احساس می‌کند زندگی‌اش را تغییر داده اند و خود را مدیون آن‌ها می‌داند.

تمثیل رجبی از زندگی بی‌نظیر است، او دنیا را جشن خدا می‌داند و معتقد است هر کس داوطلب حمایت و خدمت در جشن خداوند باشد، حتی نقطه ضعف‌هایش هم رنگ و بوی قدرت و توانایی می‌گیرد.

در دیدگاه عمو اکبر پای مردم ایستادن‌،‌‌ خدمت کردن به عیال خدا‌،‌‌ در جشن خداست.

اکبر رجبی از تسهیلگران خواست برای خدمت در جشن زندگی‌،‌‌ داوطلب شوند و رؤیاهای بزرگ بردارند.

به عقیده‌ی او ایستادگی و خلوص در تعبیر کردن رؤیا‌ها‌،‌‌ خستگی و تنگنا را کمرنگ می‌کند.

در انتهای جلسه حاضران از هیجان رویارویی با جهان و رؤیایی که پایان ندارد‌،‌‌ شناخت تسهیل‌گر اجتماعی دور از کلیشه‌‌ها و نگاه متفاوت و ناب عمو اکبر سخن گفتند.

میزبان نشست فایل معرفی مجموعه طلوع بی‌نشان‌ها را به اشتراک گذاشت و رجبی خدمت ویژه‌ای که هر کدام از مراکزش ارائه میداد‌،‌‌ را به طور شفاف توضیح داد.

اجرای چنین نشست‌هایی به همه ما یادآوری می‌کند که “دنیای خدمت و اثرگذاری یک‌وجهی نیست‌،‌‌ رؤیایی بزرگ است که اگر آن را باور کنیم و در مسیرش گام برداریم با معجزه روبه رو می‌شویم”.

کانون مهارت‌های تسهیلگری برای شنیدن‌،‌‌دریافت و حمایت از تسهیلگران آمادگی‌اش را اعلام نمود.

نشست در فضایی از رؤیاپردازی‌،‌‌ اقدام و امید به پایان خودش رسید. با وجود پایان نشست‌،‌‌ هنوز پرونده‌ی یک پرسش جمعی باز مانده است. “اقدام فردی یا گروهی ما برای تحقق تسهیلگری اجتماعی‌،‌‌ چه می‌تواند باشد؟”