پرند براساس روشهای علمی و بهروز، در چندین گام طوری طراحی شده تا از ما حمایت کند رابطهای سرشار از احترام متقابل، توجه و صمیمیت با فرزندمان بسازیم. یکی از گامهای مهم در این مسیر شناخت ریشههای رفتار ما در قبال فرزندمان و دیدن الگوی والدگری ما است. اینکه ببینیم چه پیامهایی از گذشته همراه ما آمدهاند و روی نحوه والدگری ما در امروز تاثیر میگذارند. مثلا شده به خودتان قول دهید که یک رفتار مشخص پدر یا مادرتان را نداشته باشید، اما بعد یک روز به خودتان بیایید و ببینید شما هم عینا همان رفتار را در مقابل فرزندتان تکرار میکنید؟
این اتفاق میافتد چون ما به الگوی والدگری خودمان شناخت نداریم. تا وقتی یک چیز را نشناسیم، نمیبینیم که چهطور روی نحوه رفتار ما تاثیر میگذارد. بعد از این شناخت است که میتوانیم انتخاب کنیم چه بخشی از آن را نگاه داریم و چه بخشی را اصلاح کنیم یا بهکل کنار بگذاریم. اینها به اصطلاح پیامهایی هستند که به فرزندمان منتقل میکنیم. بعد از روشن شدن اینکه دوست داریم در رابطه ما چه پیامهایی به او منتقل شود، یاد میگیریم که چهطور میتوانیم بهشکلی کارآمد و مؤثر اینها را به او منتقل کنیم.
یک گام دیگر در این مسیر آشنایی با رشد مغزی کودکان و اثرات این رشد بر افکار، احساسات و رفتار آنها است. از این طریق بهتر درک میکنیم که پیام هر رفتار کودکمان چیست و او در آن لحظه چه چیزی را دارد تجربه میکند. مثلا به یک موقعیت چالشزا فکر کنید؛ در یک مکان عمومی کودک خردسالتان ناگهان شروع میکند به پرخاش و در نهایت با گریه خودش را روی زمین میاندازد. شما چه کاری میکنید؟ مهمترین نکته در چنین موقعیتی، فهم درست پیام رفتار کودک است. دانستن اینکه در مغز او چه اتفاقی میافتد و چرا او به این شکل احساسش را ابراز میکند، به ما کمک میکند عوض واکنشهای آنی، به این موقعیت پاسخی آگاهانه و کارآمد دهیم.
این تازه یکسوی ماجرا است. اغلب در چنین موقعیتهایی در ذهن ما افکاری از این دست هم چرخ میزنند که «الان بقیه میگن یه بچه بلد نیست تربیت کنه… آبروم رفت… آخه این چه کاری بود این وسط… میذاشتی بریم خونه … و …». تمام این گفتگوها روی پاسخ ما به موقعیت اثرگذارند. در این دوره جستجو میکنیم که منشا این افکار چه هستند و یاد میگیریم چهطور با ذهنآگاهی، عوض پاسخ به این گفتگوها، طوری موقعیت را مدیریت کنیم که در فضایی امن و سالم، به رشد هیجانی فرزندمان کمک کند.
پاسخ